چند ضرب المثل اصیل ایرانی

چند ضرب المثل اصیل ایرانی:
 
چاه مکن بهر کسي ، خسته ميشي....
ديگ به ديگ چيزي نمي گه....
شلوار مرد که دو تا شد ، حال مي کنه....
گر صبر کني ، زير پات علف سبز مي شه....
صلاح مملکت خويش ، رئيس جمهور داند.....
جوجه رو هروقت بشمري جيک جيک مي کنه.....
عيسي به کيش خود ، موسي به بندر عباس....
کوه به کوه مي رسه ، ميّت رو زمين نمي مونه....
آشپز که دوتا شد هيچ کدوم غذا درست نمي کنن....
پاتو از گليمت درازتر نکن ، پات دراز مي شه شلوار به پات کوتاه مي شه....
 

حرفه ها را بهتر بشناسیم!

به کسی بر نخورد. صرفا مزاح است.
 
بانکدار: کسي است که هنگامي که هوا آفتابي است چترش را به شما قرض مي دهد و درست تا باران شروع مي شود آن را مي‌خواهد.
مشاور: کسي است که ساعت شما را از دستتان باز مي کند و بعد به شما مي گويد ساعت چند است.
سياستمدار: کسي است که مي تواند به شما بگويد به جهنم برويد منتها به نحوي که شما براي اين سفر لحظه شماري کنيد.
اقتصاددان: کسي است که فردا خواهد فهميد چرا چيزهايي که ديروز پيش بيني کرده بود امروز اتفاق نيفتاد.
روزنامه نگار: کسي است  که 50% از وقتش به نگفتن چيزهايي که مي داند مي گذرد و 50% بقيه وقتش به صحبت کردن د ر مورد چيزهايي که نمي داند.
رياضيدان: مرد کوري است که در يک اتاق تاريک بدنبال گربه سياهي مي گردد که آنجا نيست.
هنرمند مدرن: کسي است که رنگ را بر روي بوم مي پاشد و با پارچه اي آن را بهم مي زند و سپس پارچه را مي فروشد.
فيلسوف: کسي است که براي عده اي که خوابند حرف مي زند.
استاد : کسي است که کاري ندارد ولي حداقل مي داند چرا.
روانشناس: کسي است که از شما پول مي گيرد تا سوالاتي را بپرسد که همسرتان مجاني از شما مي پرسد.
معلم مدرسه: کسي است که عادت کرده فکر کند که بچه ها را دوست دارد.
جامعه شناس: کسي است که وقتي ماشين خوشگلي از خيابان رد مي شود و همه مردم به آن نگاه مي کنند ، او به مردم نگاه مي کند.
برنامه نويس: کسي است که مشکلي که از وجودش بي خبر بوديد را به روشي که نمي فهميد حل مي کند.

فرزند کعبه - به مناسبت میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام

 
شعری بسیار زیبا از حمید سبزواری:
 
فرزند كعبه 
 
تا بر شد از نيام فلق برق خنجرش
 
برچيد شب ز دشت و دمن، تيغ چادرش‏
 
بر تارك ستيغ بر آمد شعاع صبح‏
 
چونان پر خروس ز سيمينه مغفرش‏
 
موجى بر آمد از ز بر كوه زرفشان
 
پاشيد بر كران افق زرّ احمرش‏ 
 
جيب افق، زرنگ شفق لاله گونه شد
 
بر آن نثار آمده بس درّ و گوهرش‏
 
نقّاش صنع از قلم زرنگار ريخت
 
شنگرف سوده در خط ديباج اخضرش‏ 
 
ادامه نوشته

آدمخوارها در يك شركت كامپيوتری

پنج آدمخوار به عنوان برنامه‌نويس در يك شركت خدمات كامپيوتري استخدام شدند. هنگام مراسم خوشامدگويي رئيس شركت گفت: "شما همه جزو تيم ما هستيد. شما اينجا حقوق خوبي مي گيريد و مي‌توانيد به غذاخوري شركت رفته و هر مقدار غذا كه دوست داشتيد بخوريد. بنابراين فكر كاركنان ديگر را از سر خود بيرون كنيد." آدمخوارها قول دادند كه با كاركنان شركت كاري نداشته باشند.
چهار هفته بعد رئيس شركت به آنها سر ‌زد و ‌گفت: "مي دانم كه شما خيلي سخت كار مي‌كنيد. من از همه شما راضي هستم. امّا يكي از نظافت چي هاي ما ناپديد شده است. كسي از شما مي‌داند كه چه اتفاقي براي او افتاده است؟" آدمخوارها اظهار بي‌اطلاعي ‌كردند.
 
بعد از اينكه رئيس شركت رفت، رهبر آدمخوارها از بقيه پرسيد: "كدوم يك از شما نادونا اون نظافت چي رو خورده؟"
 
يكي از آدمخوارها با اكراه دستش را بالا آورد. رهبر آدمخوارها ‌گفت: "اي احمق! طي اين چهار هفته ما مديران، مسئولان و مديران پروژه‌ها را خورديم و هيچ كس چيزي نفهميد و حالا تو اون آقا را خوردي و رئيس متوجه شد!  از اين به بعد لطفاً افرادي را كه كار مي‌كنند نخوريد."
 
 
نتیجه گیری اخلاقی: اگه میخوای کسی کاری بهت نداشته باشه سعی کن یه جوری مدیر بشی.
البته مخلص همه مدیرها هم هستیم. ناسلامتی خودمون هم یه جورایی مدیریم.
 

حلول ماه رجب و ولادت امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد.

ادامه نوشته

استعفای یک انسان از انسانیت

متن نامه استعفای یک انسان ناامید از رحمت خداوند:
 
 
پروردگار محترم
 
احتراما، نظر به اينكه طي بررسي‌هاي به عمل آمده توسط اينجانب، علي رغم تمام نعمات و افاضات حضرتعالي در مراحل مختلف زندگي به اين حقير، به جايي نرسيده و موجبات شرمساري نسل بشريت را فراهم آورده‌ام، متمني است پيرو تبصره سوم بند اول قرارداد آفرينش، مورخ 1/1/1 منعقده فيمابين ابر جد اينجانب - مشهور به آدم - و حضرتعالي، استعفاي اين حقير را از مقام انسانيت بپذيريد.
 
بديهي است من بعد، اينجانب هيچگونه مسئوليتي در قبال انساني بودن رفتار و گفتار خويش را نخواهم پذيرفت. مستدعي است در صورت نياز به اخذ حيات، لطفا مراتب را هرچه سريعتر به اطلاع حضرت عزرائيل برسانيد.
 
و من الله التوفيق.
 
رونوشت:
 
- نكير
- منكر
- عزرائيل
- شيطان رجيم